همیشه در برابر باد
مقاوم باش و گرنه
همه چیزت رو دیکتاتور گونه
وقتی می کوبیدم پرده اش پاره شد
دوختمش ولی دیگه بوم بوم قبلی رو نداشت
بام بام بود!
آواز خوان بودم و می رفتم
کسی تف انداخت !
نگاه کردم کسی نبود
تف ها بیشتر شد !
آسمان بود تراویدن آغاز کرده بود
تراوش جای زخم ابر بود
تراوش بیشتر شد
و من همچو موشی آبکشیده
در چنگال طبیعت گرفتار!
آخر بازی آدما همینه
خاک شدن بعدش در افلاک شدن !